جدول جو
جدول جو

معنی صالح طلحی - جستجوی لغت در جدول جو

صالح طلحی
(لِ)
ابن موسی طلحی. شیخ طوسی در رجال او را در عداد اصحاب امام صادق (ع) شمرده و وی مجهول الحال است. ابن اثیر گوید: موسی و اسحاق دو پسر طلحه بن عبیدالله قرشی تیمی صحابی اند که نزد معاویه شهادتی باطل بر علیه حجر بن عدی کندی دادند و معاویه حجر را بدین سبب بکشت. و طلحی را منسوب به طلح بمعنی طلع گرفتن، یعنی فروشندۀ طلع نادرست است. رجوع به تنقیح المقال ج 2 ص 94 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(لِ حِ سَ)
محدث است. وی از ابوشعثاء روایت کند و مجهول الحال است. (لسان المیزان ج 3 ص 177). محدثان در تاریخ اسلام به عنوان پیشگامان علم حدیث شناخته می شوند که در زمینه تشخیص احادیث صحیح از غیرصحیح، به تبحر رسیدند. این افراد با دقت فراوان در مورد اسناد روایات، ویژگی های راویان و شرایط نقل حدیث تحقیق می کردند تا از تحریف و اشتباهات جلوگیری کنند. مهم ترین ویژگی یک محدث این است که توانایی تحلیل دقیق احادیث را داشته باشد و با رعایت معیارهای علمی، روایت های صحیح را از ضعیف تمییز دهد.
لغت نامه دهخدا
(لِ حِ چَ لَ)
وی یکی از شعرای عثمانی است و در عهد سلطان سلیمان قانونی میزیست. او کمالات خویش را از کمال پاشازاده استفاده کرد و به مدرسی مدرسه سراجیۀ ادرنه تعیین شد و به امر صدر اعظم ابراهیم پاشا فتوحات پادشاه را در مجارستان و ردوس بنظم آورد و مورد عنایات شاهانه واقع گشت، سپس به مدرسی مدرسه مرادپاشا و مدرسه صحن ثمانیه منصوب گشت و از جانب پادشاه به ترجمه قصۀ فیروزشاه مأمور گردید. آنگاه قضاوت حلب و شام و مصر یافت و سرانجام متقاعد شد. سپس نزدیک جامعی که برادر وی نشانجی بک در جوار ابوایوب بنا کرده بود خانه و باغچه ای ساخت و کنج انزوا گزید و در خلال این احوال از جانب شاهزاده سلطان بایزید به ترجمه کتاب ’جوامعالحکایات’ مأمور شد. و در حین این اشتغال به مدرسی مدرسه ابوایوب تعیین گشت و پس از مدتی دوباره عزلت گزید و بسال 973 هجری قمری درگذشت. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(صُ طَ لَ)
آشتی خواهی. صلح جوئی. رجوع به صلح جو، صلح طلب و صلح شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از صلح طلبی
تصویر صلح طلبی
آشتی خواهی آشتی خواهی صلح طلبی
فرهنگ لغت هوشیار